تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1404 - 14:32
کد خبر : 24709

احیاء دریاچه ارومیه قطعاً ممکن است/ برخی تولید سیب را مهم‌تر می‌دانند!/سدهای فعال بیش از آمار وزارت نیرو است

به گزارش تهران خبر و به نقل از تسنیم، بحران آب در ایران، پدیده‌ای ناگهانی و محصول یکی دو سال خشکسالی نیست؛ زخمی کهنه است که ریشه‌های آن دست‌کم به اواخر دهه 60 بازمی‌گردد. از همان سال‌ها، نشانه‌های نخستین ناترازی میان منابع و مصارف آب آشکار شد؛ نشانه‌هایی که اگر جدی گرفته می‌شد، شاید امروز

به گزارش تهران خبر و به نقل از تسنیم، بحران آب در ایران، پدیده‌ای ناگهانی و محصول یکی دو سال خشکسالی نیست؛ زخمی کهنه است که ریشه‌های آن دست‌کم به اواخر دهه 60 بازمی‌گردد. از همان سال‌ها، نشانه‌های نخستین ناترازی میان منابع و مصارف آب آشکار شد؛ نشانه‌هایی که اگر جدی گرفته می‌شد، شاید امروز تصویر متفاوتی از وضعیت آب کشور پیش روی ما بود. اما بحران، آرام و پیوسته، لایه‌لایه عمیق‌تر شد؛ بارش‌ها کاهش یافت، الگوهای اقلیمی تغییر کرد و در مقابل، سیاست‌های توسعه‌محور بدون توجه به ظرفیت‌های طبیعی، فشار بر منابع محدود آب را چند برابر کرد.

امروز ایران به نقطه‌ای رسیده که دیگر نه پشت سدها آبی باقی مانده، نه بر قله‌های کوه‌ها برفی و نه در دریاچه‌ها و تالاب‌ها رمقی برای تداوم حیات. دریاچه‌هایی که زمانی نماد تعادل اکولوژیک بودند، یکی پس از دیگری به پهنه‌های ترک‌خورده و تشنه بدل شده‌اند؛ دریاچه ارومیه، گاوخونی، بختگان و ده‌ها تالاب کوچک و بزرگ دیگر، حالا بیش از آنکه ذخیره آب باشند، نشانه‌های هشداردهنده یک بحران ملی‌اند.

هرچند بحران آب، مسئله‌ای جهانی است و تغییرات اقلیمی، کاهش بارش‌ها و افزایش دما در بسیاری از نقاط جهان رخ داده، اما نمی‌توان نقش پررنگ سوءمدیریت در ایران را نادیده گرفت. توسعه بی‌محابای کشاورزی، حفر بی‌رویه چاه‌ها، سدسازی بدون ملاحظات محیط‌زیستی، انتقال‌های بین‌حوضه‌ای پرهزینه و تصمیم‌هایی که بیشتر بر اساس فشارهای مقطعی گرفته شدند تا منطق پایداری، سهم قابل توجهی در تشدید این وضعیت داشته‌اند. نتیجه آن شده که منابع آب سطحی و زیرزمینی، همزمان و با سرعتی نگران‌کننده تحلیل رفته‌اند.

در چنین شرایطی، وقتی سدها خالی‌تر از همیشه‌اند و سفره‌های آب زیرزمینی نشست کرده‌اند، نسخه‌هایی مانند انتقال آب از دریای خزر یا خلیج فارس دوباره روی میز تصمیم‌گیران قرار می‌گیرد؛ راهکارهایی پرهزینه که علاوه بر نیاز به شیرین‌سازی آب و مصرف انرژی سنگین، تبعات جدی محیط‌زیستی دارند. آن هم در شرایطی که خود دریای خزر با کاهش تراز، پسروی آب، آلودگی و تهدید تنوع زیستی دست‌وپنجه نرم می‌کند و خلیج فارس نیز با فشارهای فزاینده انسانی مواجه است.

در میانه این بحران چندلایه، پرسش اصلی این است: آیا هنوز راهی برای مهار بحران آب در ایران باقی مانده یا باید خود را برای پیامدهای سنگین‌تر آماده کرد؟ برای یافتن پاسخ، خبرگزاری تسنیم میزبان دکتر احمدرضا لاهیجان‌زاده معاون محیط‌زیست دریایی و تالاب‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست، آرزو اشرفی‌زاده مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالاب‌ها ، شهرام فداکار مدیرکل دفتر زیست‌بوم‌ها و سواحل دریایی و و امید صدیقی مدیرکل دفتر بررسی و مقابله با آلودگی‌های دریایی بود؛ گفت‌وگویی برای بررسی ریشه‌های بحران، سناریوهای پیش‌رو و اینکه آیا هنوز می‌توان برای آبِ ایران، چاره‌ای اندیشید یا خیر.

در ادامه قسمت آخر این‌ گفت‌وگو تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم می‌شود.

تسنیم:درباره دوگانه مرگ و زندگی دریاچه ارومیه؛ مرحوم پروفسور کردوانی مدعی بود که از ابتدای دهه 60 درباره مرگ دریاچه ارومیه هشدار داده بوده است که به‌جای اجرای پروژه‌های هنگفت داخلی و خارجی برای احیای دریاچه، باید برای بعد از مرگ آن برنامه‌ریزی کنیم.

ایشان حتی برنامه‌هایی مانند تبدیل منطقه به پارک ملی و استحصال نمک را مطرح کرده بود تا بتوان از عواقب و معضلات پس از مرگ دریاچه عبور کرد. سؤال من این است که آیا سازمان واقعاً برای بعد از مرگ دریاچه ارومیه برنامه‌ای دارد و اگر احیا محقق نشود، آیا سناریوی بدبینانه‌ای در نظر گرفته شده است؟

احیای دریاچه ارومیه , دریاچه ارومیه , سازمان محیط زیست ,

مرگ دریاچه ارومیه تا ابتدای دهه 70 به مخیّله کسی هم نرسیده بود

لاهیجان‌زاده: اینکه در دهه 60 استاد کردوانی اعلام کرده باشند که این دریاچه را در آینده نخواهیم داشت، من بعید می‌دانم به این شکل و در آن سال مطرح شده باشد؛ چراکه تا سال 72، تمام مستندات موجود نشان می‌دهد که مشکل پرآبی دریاچه وجود داشته؛ حتی این پرآبی روستاهای اطراف و خط آهنی بوده که از شرفخانه عبور می‌کرده را تهدید کرده بود.

در آن زمان، چاره‌اندیشی برای این موضوع این بود که آب بیش از این به اراضی کشاورزی اختصاص پیدا نکند. بنابراین تا سال 72، اصلاً خشکی دریاچه ارومیه در مخیله کسی خطور نمی‌کرد. تصاویر ماهواره‌ای نیز موجود است  که میزان اراضی زیر کشت پیش از انقلاب یا حتی تا دهه 60 را با وضعیت موجود مقایسه می‌کند. این اعداد نشان می‌دهند سطح زیر کشت با چه شدتی افزایش پیدا کرده است.

 

.

 

نکته دوم، افزایش تعداد چاه‌ها در حوزه آبریز است که برای آن نیز آمار و اعداد دقیق وجود دارد. متاسفانه در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، تعداد چاه‌های غیرمجاز از چاه‌های مجاز بیشتر است.

محیط‌زیست نخستین‌بار در سال‌های 78 و 79، با امضای خانم دکتر ابتکار، درباره وضعیت دریاچه ارومیه هشدار داد و اعلام کرد که سطح آب دریاچه 20 سانتی‌متر کاهش یافته است؛ آن هم در زمانی که هنوز بیش از 400 هزار هکتار از پهنه دریاچه زیر آب بود. با این حال، هیچ‌کس توجهی نکرد و تا امروز نیز این موضوع برای بسیاری از دستگاه‌ها دغدغه اصلی نبوده است.

برای برخی از این دستگاه‌ها، تولید سیب اهمیت بیشتری دارد؛ تا جایی که اعلام می‌کنند در همین سال خشک، تولید سیب آذربایجان غربی به 850 هزار تن رسیده و آن را یک افتخار بزرگ می‌دانند. در حالی‌که از دست دادن دریاچه‌ای با این عظمت و چنین ثروت ملی، باید برای ما یک نقطه‌ضعف بسیار بزرگ تلقی شود؛ موضوعی که در قبال نسل امروز و نسل‌های آینده، ناگزیر ما را به پاسخگویی خواهد کشاند.

نقش تغییر الگوی کشت از انگور به سیب در وضعیت فعلی دریاچه ارومیه

تسنیم: اخیراً آقای دکتر مخدوم عضو سابق شورای عالی محیط زیست درباره تغییر الگوی کشت در حوضه آبریز دریاچه ارومیه پیش از انقلاب صحبت کرده و گفته بود که کشت غالب پیش از انقلاب انگور بوده که نیازی به استفاده از آب دریاچه ارومیه نداشته است، اما تغییر کشت از انگور به سیب، برداشت آب از دریاچه را افزایش داده است. آیا چنین ادعایی درست است؟

در خصوص تغییر الگوی کشت، میزان باغات در این سال‌ها به‌شدت افزایش یافته و به سمت توسعه و نگهداری باغات رفته است. تفاوت باغ با مزرعه کشاورزی در این است که در مزرعه، اگر یک سال بارندگی نباشد، می‌توان از کشت محصولاتی مانند گندم صرف‌نظر کرد؛ اما در باغ، اگر یک سال بارندگی نباشد، تحت هر شرایطی باید با بهره‌گیری از آب زیرزمینی، باغ را حفظ کرد. چراکه صاحبان باغ معتقدند  باید آن را نگه دارند. بنابراین تحت هر شرایطی آب را به باغ می‌رسانند، حتی اگر این کار به کف‌کنی چاه‌ها منتهی شود. این تفاوت اساسی میان کشاورزی محصولات یک‌ساله و محصولات باغی است.

مطالعات بسیار دقیقی در ستاد احیای دریاچه ارومیه انجام شده است. مطالعات داخلی و خارجی گسترده‌ای در حوزه آبریز صورت گرفته که تمام مستندات آن موجود است؛ شاید چندین هزار صفحه مطالعه و نزدیک به 200 پروژه پژوهشی انجام شده باشد. تمام این مطالعات به مجموعه‌ای از راهکارها منتهی شده و همگی این نکته را تأیید کرده‌اند که بخش کشاورزی عامل اصلی خشکی دریاچه ارومیه است. البته وقتی از کشاورزی صحبت می‌کنیم، حفر چاه‌ها، انحراف آب‌ها و سدسازی‌ها را نیز در دل خود دارد؛ اقداماتی که همگی با هدف توسعه کشاورزی انجام شده‌اند.

احیای دریاچه ارومیه , دریاچه ارومیه , سازمان محیط زیست ,

سطح برداشت کشاورزی حوزه دریاچه ارومیه باید به حجم دهه 60 یا ابتدای 70 برگردد

عمده 60 تا 70 سد احداث شده در حوضه آبریز دریاچه ارومیه با هدف توسعه کشاورزی ساخته شده‌اند. کانال‌های انحرافی ایجادشده و تمامی چاه‌هایی که حفر شده‌اند نیز همگی در راستای توسعه کشاورزی و باغات بوده‌اند و اختلاف عددی ایجادشده، اختلافی بسیار معنادار و اثرگذار است.

حوضه آبریز دریاچه ارومیه در شرایط نرمال و مطلوب، توان هدایت حدود هفت تا هفت‌ و چند دهم میلیارد مترمکعب آب را دارد و حتی در خوش‌بینانه‌ترین برآوردها، میزان آب تجدیدپذیر آن حدود پنج تا پنج و چند دهم میلیارد مترمکعب برآورد می‌شود. با این حال، بخش عمده این آب، به‌عنوان مثال اگر عدد را 5 میلیارد مترمکعب در نظر بگیریم، چیزی حدود 4.2 میلیارد مترمکعب به بخش کشاورزی اختصاص یافته است.

بر اساس مطالعات جامع انجام‌شده، اگر قرار باشد دریاچه به حیات خود ادامه دهد، حداقل 3.4 میلیارد مترمکعب آب باید وارد دریاچه شود. اگر این 3.4 میلیارد مترمکعب را از همان 5 و خرده‌ای میلیارد مترمکعب کسر کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که بخش کشاورزی باید به سطح برداشت گذشته بازگردد؛ یعنی به شرایط دهه 60 یا اوایل دهه 70. هر میزان برداشتی که بیش از این حداقل نیاز آبی دریاچه باشد، عملاً به معنای کاهش ورودی دریاچه خواهد بود.

میزان بارش‌ها، روان‌آب‌ها و ورودی‌های طبیعی به دریاچه مشخص است. هر مقداری که از این ورودی، یعنی همان 3.4 میلیارد مترمکعب، کسر شود، می‌تواند به کشاورزی اختصاص یابد. اما در سال‌های گذشته دقیقاً برعکس عمل شده است؛ یعنی هرچه امکان داشت به سمت کشاورزی هدایت شده و اگر چیزی باقی می‌ماند، وارد دریاچه می‌شد. در عمل نیز میزان برداشت آن‌قدر بالا بوده که عملاً چیزی برای ورود به دریاچه باقی نمانده و همین وضعیت، شرایط کنونی را رقم زده است.

چرا تونل کانی‌سیب انتظارات در کمک به دریاچه ارومیه را محقق نکرد

تسنیم: در دولت گذشته شاهد افتتاح تونل کانی‌سیب برای انتقال آب به دریاچه ارومیه بودیم؛ چرا این پروژه نتوانست به احیای دریاچه ارومیه کمک کند؟

بر اساس تصمیمات اتخاذشده در ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه، مقرر شد حدود 900 میلیون مترمکعب و با احتساب فعالیت‌های سازه‌ای، در مجموع حدود 1.2 میلیارد مترمکعب آب از طریق تصفیه‌خانه‌ها و تونل‌ها وارد دریاچه شود. این اقدامات شامل تصفیه‌خانه فاضلاب تبریز، تصفیه‌خانه فاضلاب ارومیه و همچنین تونل انتقال آب سد کانی‌سیب بود که در مجموع قرار بود حدود یک میلیارد مترمکعب آب را به دریاچه منتقل کند. مابقی نیاز آبی نیز قرار بود از محل کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی، به میزان 40 درصد یا دقیق‌تر 39 درصد، تأمین شود؛ به‌طوری که آن حدود 2.2 یا 2.3 میلیارد مترمکعب کاهش برداشت، به همراه آب انتقالی، مجموع 3.4 میلیارد مترمکعب مورد نیاز دریاچه را تأمین کند.

این کاهش مصرف به‌گونه‌ای طراحی شده بود که به کشاورزی موجود آسیب وارد نکند؛ یعنی با اصلاح روش‌های آبیاری و همچنین اصلاح الگوی کشت محقق شود. به‌عنوان مثال، در مورد کشت چغندر مقرر شده بود دیگر مجوز کاشت داده نشود، اما در عمل همچنان چغندر در منطقه کشت می‌شود و حتی محصول آن را به استان‌هایی مانند خراسان منتقل می‌کنند. این در حالی است که خود این حوزه با مشکل اساسی تأمین آب مواجه است، اما چغندر کشت می‌شود، بارگیری می‌شود و برای تولید قند و شکر به کارخانه‌های استان‌های دیگر ارسال می‌شود.

از این دست اشتباهات راهبردی کم نیست. با این حال، در برخی مقاطع زمانی، نتایج مدیریت صحیح آشکار شد. به‌عنوان نمونه، در سال 1392 که پایین‌ترین تراز آبی دریاچه ثبت شد و همچنین در سال 1395 که شرایطی مشابه سال گذشته داشت، با انجام چند اقدام مدیریتی  آن هم در شرایطی که هنوز پروژه‌های سازه‌ای وارد مدار نشده بودند، فقط با کنترل و مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی و رهاسازی به‌موقع حق‌آبه تالاب در فصل مربوطه، وضعیت دریاچه تا حدی بهبود پیدا کرد.

 

.

 

به عنوان مثال ستاد احیای در ارومیه برای کنترل برداشت آب از رودخانه‌ها، به‌ویژه سیمینه‌رود و زرینه‌رود، اقداماتی انجام داد. در این راستا، بر روی سردهنه‌های سنتی، سازه‌هایی ایجاد و دریچه‌هایی نصب شد تا در فصل غیرکشاورزی، آب به اراضی کشاورزی منحرف نشود. این کنترل در فاصله حدود سال‌های 1397، 1398، 1399 تا 1400 به‌طور دقیق اعمال شد و نتیجه آن این بود که در برخی سال‌ها تا حدود 2.5 میلیارد مترمکعب آب وارد دریاچه شد. در یکی از سال‌ها این رقم بیش از 2 میلیارد مترمکعب بود.

با این حال، در مقطعی این کنترل بر سردهنه‌ها انجام نشد. بنده زمستان سال گذشته،  به همراه خانم دکتر اشرفی‌زاده از این حوزه بازدید داشتیم. همان روز نیز بارندگی وجود داشت و فصل، فصل غیرکشاورزی بود، اما بیش از 90 درصد سردهنه‌ها باز بودند. آب به‌جای آنکه در مسیر طبیعی رودخانه جریان داشته باشد، از طریق ده‌ها و حتی صدها انحراف خارج می‌شد. به‌عنوان مثال، اگر در بالادست دبی آب حدود 20 مترمکعب بر ثانیه بود، در انتهای رودخانه این عدد به حدود 5 مترمکعب بر ثانیه کاهش پیدا می‌کرد.

پس از ورود ما و پیگیری‌های انجام‌شده، نیروهای یگان آب منطقه‌ای به همراه یگان ویژه، در جلسه‌ای که با گزارش استاندار و ورود دادستانی برگزار شد، سردهنه‌ها را مسدود کردند و در نتیجه، حجم قابل‌توجهی آب دوباره وارد تالاب شد؛ اما متأسفانه در ماه بعد، برخی کشاورزان دوباره این سردهنه‌ها را باز کردند. بنابراین، اگر مدیریت برداشت آب به‌درستی اعمال شود، گام بزرگی در جهت تأمین حقابه سالانه تالاب برداشته خواهد شد.

 

.

 

مثالی که درباره سردهنه‌ها مطرح شد مربوط به زمانی است که هنوز سد و تونل کانی‌سیب افتتاح نشده بود. اکنون تونل افتتاح شده، اما همچنان با مشکل برداشت حقابه تالاب در مسیر مواجه هستیم. این تونل برای تأمین حدود 600 میلیون مترمکعب آب پیش‌بینی شده بود، اما وزارت نیرو این عدد را به 480 میلیون مترمکعب تعدیل کرد. متأسفانه در سال آبی گذشته، از همین میزان نیز بیش از 180 میلیون مترمکعب وارد دریاچه نشد. دوباره در مسیر انتقال آب، برخی افراد که می‌توان آن‌ها را سودجو یا هر عنوان دیگری نامید، با نصب پمپ‌های متعدد و غیرمجاز روی کانال و پایین‌دست رودخانه گدار، اقدام به برداشت آب کردند. این پمپ‌ها باعث شد آبی که با هزینه و زحمت فراوان از طریق تونل منتقل شده بود، بار دیگر به مصرف کشاورزی برسد.

این‌ها نمونه‌ای از مشکلات ماست. در این زمینه، باید یک اجماع شکل بگیرد؛ هم اطلاع‌رسانی گسترده صورت گیرد و هم کشاورزی که آب را برداشت می‌کند، چه برای توسعه سطح زیر کشت، چه افزایش تولید و چه به دلیل روش‌های نادرست آبیاری، باید نسبت به میلیون‌ها نفر از مردم احساس مسئولیت و حتی احساس گناه داشته باشد. اگر مردم و کشاورزان اطراف دریاچه چنین احساسی داشته باشند، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.

احیای دریاچه ارومیه , دریاچه ارومیه , سازمان محیط زیست ,

در خوزستان درختی وجود دارد به نام «کُنار» که باور عمومی عجیبی درباره آن شکل گرفته است؛ به این معنا که اگر کسی این درخت را قطع کند، حتماً بلایی متوجه خودش یا فرزندانش خواهد شد. من خودم اهل خوزستان هستم و واقعاً شاهد این اعتقاد بوده‌ام؛ تا جایی که حتی در پروژه‌های عمرانی شهرداری، مسیرها را تغییر می‌دهند تا این درخت قطع نشود. در مواردی هم که قطع آن اجتناب‌ناپذیر است، درخت را با ریشه جابه‌جا کرده و در محل دیگری می‌کارند. این مثال را از این جهت می‌زنم که احترام و حساسیت اجتماعی نسبت به منابع طبیعی می‌تواند بازدارنده باشد. در سفر به زیمبابوه نیز درخت بزرگی را دیدم که مردم به شکل مشابهی برای آن احترام قائل بودند.

کانالی که اکنون درباره آن صحبت می‌کنیم، تا سال‌های 1401 و 1402 اصلاً وجود نداشت. اما امروز برخی افراد مدعی حقابه از همین کانال شده و آن را تصرف می‌کنند. اقدامات این افراد باید به‌عنوان جرایم غیرقابل اغماض تلقی شود و با مجازات‌های سنگین، از جمله حبس و جریمه‌های مالی، تا اجازه داده شود این حدود 490 میلیون مترمکعب آب وارد دریاچه شود.

اکنون بارندگی‌های مناسبی در حوزه مهاباد آغاز شده که دقیقاً در بالادست سد کانی‌سیب قرار دارد. اگر بتوانیم بارش‌های سه تا چهار ماه آینده را به‌درستی مدیریت کنیم، سد کانی‌سیب آبگیری بسیار خوبی خواهد داشت و می‌تواند بیش از 400 میلیون مترمکعب آب را به دریاچه منتقل کند. علاوه بر این، بارش‌هایی که مستقیماً بر پهنه دریاچه رخ می‌دهد نیز می‌تواند به افزایش حجم آب کمک کند.

موضوع سردهنه‌ها را به‌طور جدی پیگیری کرده‌ایم و به‌تازگی جلسه‌ای نیز با دادستان ارومیه برای اخذ حکم قضایی با هدف مسدودسازی سردهنه‌ها برگزار شده است. واقعاً همه باید به میدان بیایند و همکاری کنند. اگر این اتفاق بیفتد، می‌توانیم امسال به‌راحتی حدود 1.5 میلیارد مترمکعب آب را وارد دریاچه کنیم و این امر زمینه‌ساز بهبود شرایط در سال آبی بعد خواهد بود. چراکه در شرایط خشکی کامل، تبخیر افزایش می‌یابد و کار بسیار سخت‌تر می‌شود؛ اما اگر با حجمی حدود یک میلیارد مترمکعب وارد سال آبی آینده شویم، جبران شرایط آسان‌تر خواهد بود و می‌توانیم به هدف حدود 3 میلیارد مترمکعبی که مدنظر است، دست پیدا کنیم.

هوای تبریز پس از خشکی کامل دریاچه ارومیه، 2درجه گرم‌تر شد

اشرفی‌زاده: احیای دریاچه ارومیه یک انتخاب نیست، بلکه یک اجبار است. در حال حاضر، در حوزه دریاچه ارومیه پدیده فرونشست زمین به‌شدت آغاز شده و با نرخ‌های بسیار بالا در بسیاری از دشت‌های اطراف دریاچه، از جمله شهرهای ارومیه، سلماس، شبستر، مناطق مختلف آذربایجان شرقی و مرند، در حال وقوع است. این وضعیت را باید در کنار مسئله خیزش گردوغبار قرار داد که هم آذربایجان شرقی و هم آذربایجان غربی را تحت تأثیر قرار داده و سلامت مردم را با تهدید جدی مواجه کرده است.

موضوع جزیره گرمایی و افزایش دما نیز از دیگر پیامدهای این وضعیت است. در همین سالی که گذشت، برای نخستین بار سطح دریاچه ارومیه به‌طور کامل خشک شد و در نتیجه، دمای شهر تبریز حدود 2 درجه افزایش پیدا کرد. در سایر شهرهای اطراف نیز شرایط مشابهی حاکم بود و افزایش دما به‌وضوح احساس شد. در واقع، اقلیم منطقه در حال تغییر است. این مسائل به‌هیچ‌وجه در حد یک انتخاب نیست که بگوییم می‌توان کشاورزی را ترجیح داد یا از آن چشم‌پوشی کرد. البته در این میان باید تفکیکی میان کشاورزی واقعی و سودجویان قائل شد؛ افرادی که باغ‌ها و باغات را گسترش داده‌اند، برخلاف قوانین مصوب، اراضی شیبدار را به زیر کشت برده‌اند و صرفاً با نگاه سودجویانه فعالیت می‌کنند.

تغییر الگوی کشت نیز صرفاً محدود به جایگزینی انگور با سیب نبوده است. در آذربایجان شرقی نیز بسیاری از درختان کم‌آب‌بر، مانند فندق و گردو، که پیش‌تر کشت می‌شدند، به درختان هسته‌دار و دانه‌دارِ بسیار آب‌بر تبدیل شده‌اند. مجموعه این اتفاقات در طول سال‌ها در حوضه دریاچه ارومیه رخ داده و نتیجه آن، شرایطی است که امروز شاهد آن هستیم.

احیای دریاچه ارومیه , دریاچه ارومیه , سازمان محیط زیست ,

سدهای فعال حوضه دریاچه ارومیه، بیش از آمار ادعایی وزارت نیرو است

بر اساس آمار رسمی و به اعتراف خود وزارت نیرو، 53 سد فعال در حوضه دریاچه ارومیه وجود دارد؛ عددی که در واقع بیش از این‌هاست. با این حال، همچنان فشارهای زیادی در دولت‌ها و دوره‌های مختلف  برای احداث سدهای جدید وارد می‌شود، اما ما با این موضوع موافقت نمی‌کنیم. ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز ممنوعیت هرگونه احداث سد جدید را تصویب کرده و این ممنوعیت همچنان پابرجاست. ما با تمام توانم مقابل این طرح‌ها مقاومت کنیم، چراکه احیای دریاچه یک اجبار است.

جریمه‌های فعلی، بیشتر مشوق هستند تا بازدارنده!

موضوع احیاء غیرممکن نیست و با مدیریت پایدار منابع آب کاملاً امکان‌پذیر است؛ مشروط بر آنکه اقتصاد آب را جدی بگیریم. در حال حاضر، در لوایح بودجه برای برداشت غیرمجاز آب، صرفاً جریمه‌هایی بسیار ناچیز در نظر گرفته می‌شود. این جریمه‌ها عملاً باعث می‌شود کشاورزنماها و سودجویان، آب را بیش از حقابه خود برداشت کنند، چاه‌های غیرمجاز حفر کنند، پمپ در رودخانه بگذارند یا حتی از سردهنه یا مخزن سدها آب برداشت کنند و در نهایت فقط با پرداخت یک جریمه حداقلی که در لوایح بودجه، از جمله لایحه بودجه 1403، پیش‌بینی شده  از تبعات آن عبور کنند. این رویکرد، عملاً به نوعی تشویق به تخلف و سرقت منابع آب تبدیل شده است.

متاسفانه نهادهایی که باید با ما همکاری کنند صرفاً به آمار تولید کشاورزی تکیه‌ می‌کنند و این سیاست را در پیش گرفته‌اند. . ما به‌دنبال اصلاح این سیاست‌ها هستیم و این موضوع را به‌طور جدی پیگیری می‌کنیم.

به بهانه توسعه انرژی خورشیدی می‌خواهند تالاب‌ها را تصاحب کنند

لاهیجان‌زاده: افراد زمین‌خوار معمولاً با این استدلال وارد می‌شوند که مثلاً تالاب صالحیه دیگر آبی ندارد و بنابراین باید آن را واگذار کرد. یا این روزها مطرح می‌کنند که چون دریای خزر در حال پسروی است، اجازه داده شود در اراضی مستحدثه ساخت‌وساز انجام شود. این افراد سودجو و زمین‌خوار به‌دنبال برجسته‌کردن چنین گزاره‌هایی هستند؛ یعنی منتظرند جایی یا عرصه‌ای مطرح شود که بگویند این دیگر غیرقابل احیاست و حالا چون جزو منابع ملی است، می‌توان آن را به‌راحتی تصاحب کرد. این اراضی را عملاً «مفت» تلقی می‌کنند و به‌دنبال بهره‌برداری از آن‌ها هستند، آن هم در مقایسه با اراضی کشاورزی که هزینه و محدودیت بیشتری دارد.

در حال حاضر نیز افرادی به ما مراجعه می‌کنند که به‌خوبی بلدند چگونه شرایط را به هم پیوند بزنند و از خلأها استفاده کنند. به‌نام انرژی خورشیدی می‌گویند تالاب شما که آب ندارد، آن را در اختیار ما بگذارید تا نیروگاه خورشیدی مستقر کنیم. این در حالی است که خودشان می‌دانند اگر بخواهند خارج از پهنه تالابی فعالیت کنند، باید زمین بخرند؛ یا از مردم خریداری کنند که هزینه بالایی دارد. به همین دلیل به سراغ عرصه‌های ملی می‌آیند و می‌گویند این زمین‌ها منابع طبیعی است. در بسیاری از این موارد، واگذاری‌ها به‌گونه‌ای انجام می‌شود که با دریافت مبلغی بسیار اندک، زمین برای مدت 99 سال در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد.

به همین دلیل، تحت عنوان پروژه‌های انرژی خورشیدی آمده‌اند و به پهنه‌های باقی‌مانده محیط‌زیست چسبیده‌اند؛ چه در داخل تالاب‌ها و چه در مناطق چهارگانه تحت حفاظت. حتی بسیاری از آتش‌سوزی‌هایی که رخ می‌دهد، ریشه در همین بحث‌های زمین‌خواری دارد.

در شعارهای سال هم بارها این سوءاستفاده‌ها مطرح بوده است؛ مثلاً زمانی که  شعار «رفع موانع تولید» انتخاب شد، بلافاصله قوانین محیط‌زیستی به‌عنوان مانع معرفی می‌شدند. بعد می‌گفتند یکی از موانع تولید، محیط‌زیست است و باید حذف شود؛ بگذارید اینجا چاه بزنیم، بگذارید اینجا گردشگری راه بیندازیم و گردشگری را به رودخانه بچسبانیم؛ تا تمام نوار ارومیه در معرض چنین مداخلاتی قرار بگیرد. ما هرگز اجازه چنین اقداماتی را نخواهیم داد.

انتهای پیام/

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.