تاریخ انتشار : سه‌شنبه 4 آذر 1404 - 20:42
کد خبر : 24170

رازهای هولناک بدن‌های مشهور که قرن‌ها سفر کردند/ از مغز اینشتین تا قلب پادشاه فرانسه!

در تاریخ بشر، مرگ همیشه پایان یک زندگی نبوده بلکه آغاز سفرهای عجیبی برای بدن کسانی بوده که نامشان در ذهن نسل‌ها ماندگار شده است. به گزارش عصر ایران به نقل از استارز اینسایدر، در روزگاری که مردم برای یادبود عزیزانشان بخشی از بدن آن‌ها را نگه می‌داشتند یا برای اثبات ایمان، استخوان یک قدیس

در تاریخ بشر، مرگ همیشه پایان یک زندگی نبوده بلکه آغاز سفرهای عجیبی برای بدن کسانی بوده که نامشان در ذهن نسل‌ها ماندگار شده است.

به گزارش عصر ایران به نقل از استارز اینسایدر، در روزگاری که مردم برای یادبود عزیزانشان بخشی از بدن آن‌ها را نگه می‌داشتند یا برای اثبات ایمان، استخوان یک قدیس را همچون گنج می‌ربودند، سرنوشت برخی از مشهورترین انسان‌ها شکلی غریب پیدا کرد.

دندان بودا

سفر با دندان بودا آغاز می‌شود. پس از سوزاندن پیکر بودا، یکی از شاگردانش کِهما دندانی را از میان آتش نجات داد. این دندان قرن‌ها میان پادشاهان می‌گشت، بارها تهدید به نابودی شد اما همچنان پایدار ماند تا سرانجام در کاندی سریلانکا آرام گرفت و امروز در معبد دالادا مالیگاوا در برابر چشم مردم قرار دارد.

لویی چهاردهم

قرن‌ها بعد قلب پادشاه قدرتمند فرانسه، لویی چهاردهم، سرنوشتی عجیب‌تر پیدا کرد. قلب او ابتدا در پاریس به نمایش گذاشته شد اما با انقلاب فرانسه به دست‌های گوناگون افتاد. گفته می‌شود در نهایت به خانواده هارکورت رسید، جایی که یک دانشمند ماجراجو به نام ویلیام باکلند هنگام دیدنش گفت این اولین بار است که قلب یک پادشاه را می‌چشد و همان جا آن را خورد.

استخوان‌های نیکلاس قدیس

سرگذشت قدیسان نیز کم از این ماجراها ندارد. استخوان‌های نیکلاس قدیس، که الهام‌بخش چهره امروزی بابانوئل است، در شهر میرا نگهداری می‌شد اما اهالی باری ایتالیا با نقشه‌ای حساب شده آن‌ها را دزدیدند و همچنان در کلیساهایشان به نمایش می‌گذارند.

انگشتان و مهره‌ای از ستون فقرات گالیله

گالیله نیز پس از مرگش آرام نگذاشته شد. وقتی بیش از یک قرن بعد پیکرش به آرامگاهی باشکوه منتقل شد، چند نفر انگشتانش، یک دندان و مهره‌ای از ستون فقراتش را ربودند. این تکه‌ها بعدها به یادگارهای ارزشمند تبدیل شدند.

موی جورج واشنگتن

در آن سوی دنیا موی جورج واشنگتن، نخستین رئیس‌جمهور آمریکا، همچون میراثی خانوادگی دست به دست شد. موی او که روزگاری به عنوان یادگاری رد و بدل می‌شد، امروز در موزه‌ها نگهداری می‌شود. حتی در سال دو هزار و هجده دسته‌ای دیگر از موهایش درون یک کتاب قدیمی کشف شد.

مغز آلبرت انشتین

اما شاید عجیب‌ترین ماجرا از آن آلبرت اینشتین باشد. او وصیت کرده بود که جسدش سوزانده و خاکسترش در جایی مخفی پاشیده شود، اما پزشک پاتولوژیست بدون اجازه مغزش را از بدن جدا کرد. او این مغز را به دویست و چهل قطعه تبدیل کرد و سال‌ها آن را در دو شیشه نگهداری کرد. تنها دهه‌ها بعد بود که نتیجه پژوهش‌هایش منتشر شد و باقی قطعات مغز به موزه ملی پزشکی آمریکا رسید.

این روایت‌ها نشان می‌دهد که برای برخی، مرگ پایان نبود. بخش‌هایی از بدنشان سفرهایی طولانی، پرماجرا و گاه هولناک را آغاز کرد. یادگارهایی که میان احترام و کنجکاوی و قدرت جا‌به‌جا شدند و خودشان بخشی از تاریخ شدند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.