نقد و بررسی فیلم «گناهکاران»: سفری پرآشوب به قلب فرهنگ و وحشت جنوب آمریکا
فرارو- گرچه «گناهکاران» (Sinners) در ستایش فرهنگ سیاهان جنوب آمریکا موفق عمل میکند، اما به دلیل پراکندگی روایی و ضعف در ایجاد ترس واقعی، از رسیدن به شکوه کامل بازمیماند. به گزارش فرارو به نقل از والچر، جنوب آمریکا چهره واقعی این کشور را به خود بازمیگرداند؛ پرده توهمات را کنار میزند و حقیقت را
فرارو- گرچه «گناهکاران» (Sinners) در ستایش فرهنگ سیاهان جنوب آمریکا موفق عمل میکند، اما به دلیل پراکندگی روایی و ضعف در ایجاد ترس واقعی، از رسیدن به شکوه کامل بازمیماند.
به گزارش فرارو به نقل از والچر، جنوب آمریکا چهره واقعی این کشور را به خود بازمیگرداند؛ پرده توهمات را کنار میزند و حقیقت را عریان میکند. داستانهایی که درباره جنوب آمریکا روایت میشوند، بهویژه آنهایی که جنوب را عقبمانده و بیارزش معرفی میکنند واقعیتی بنیادی را برجسته میکنند: آمریکا کشوری است ساخته بر فراموشی.
اکثریت جمعیت سیاهپوستان آمریکا همچنان در جنوب زندگی میکنند. طنز و تسلیم به سرنوشت درباره جنوب در عمل به این معناست که سیاهان، رنگینپوستان، افراد کوییر و طبقه کارگر مجبور به زیستن زیر سلطه سیاستمداران سرکوبگر هستند. همانطور که شاعر یوجینیا کولیر گفته است: «اینجاست که رنج بردهداری، تاریخی را آفرید که هنوز به نگارش درنیامده. جنوب، فرهنگ خود را به شهرهای شمالی پراکنده کرده است. در واقع جنوب، چشمانداز اسطورهای آمریکای سیاه است.»
فیلم گناهکاران، ساخته رایان کوگلر، که داستانی حماسی با پسزمینهای از وحشت در جنوب دهه ۱۹۳۰ را روایت میکند، با کنجکاوی گسترده خود، ادای احترامی عمیق به جنوب سیاه ارائه میدهد. زیباترین و تکاندهندهترین تصاویر فیلم، مزارع پنبهای هستند که توسط کشاورزان اجارهنشین شخم زده میشود؛ آسمانهای بیپایان، جادههای خاکی و سرزمینی سرسبز که شاهد اندوههای بیشمار بوده است. فیلم با یک بخش انیمیشنی آغاز میشود که از فرهنگهای مختلف عبور میکند؛ از گویندگان داستان در غرب آفریقا میگذرد و به کلارکسدیل، میسیسیپی در سال ۱۹۳۲ میرسد. برادران دوقلوی بدنام، اسموک و استک (با بازی پرانرژی مایکل بی. جردن)، پس از ماجراجویی در کنار آل کاپون در شمال، به زادگاهشان بازمیگردند. آنان با خود رؤیایی قوی برای افتتاح یک کلوب موسیقی برای جامعه خود به ارمغان آوردهاند (هشدار افشای جزئیات فیلم در ادامه متن).
روایت فیلم عمدتاً در طول یک روز و شب جریان دارد و تنها اندکی به سپیدهدم میرسد. در یکی از دیالوگها، سامی مور (با بازی مایلز کاتون)، پسرعموی جوانشان که استعداد خارقالعادهای در بلوز دارد، با اشارهای خوشبینانه میگوید: «شنیدهام اونجا خبری از قوانین جیم کرو نیست.»، اما اسموک و استک پاسخ میدهند که تبعیض نژادی در شیکاگو همانند دیگر نقاط کشور وجود دارد؛ فقط ظاهر متفاوتی دارد: «ما برگشتیم که با شیطانی که میشناسیم روبهرو بشیم.»
فیلم با عبور از تناقضها و رگههای فرهنگی جنوب روستایی، حیاتی تازه مییابد. گناهکاران با ایدههای جذاب و شخصیتهایی حتی فریبندهتر، تا آستانه عظمت پیش میرود، اما در نهایت به دلیل بار سنگینی که بر دوش میکشد و ناتوانی در مدیریت آن در طول زمان بیش از دو ساعته خود، دچار پراکندگی میشود. کوگلر در روایت خود شتاب نمیکند. او در احوالات و طعم دنیای شخصیتهایش غوطهور میشود، بهویژه پس از آنکه برادران یک کارخانه ارهبری متروکه را خریداری میکنند تا آن را به کلوب شبانه تبدیل کنند؛ کارخانهای که صاحب آن، مردی که تنها آنان را «پسر» خطاب میکند، بعدها معلوم میشود از اعضای اصلی کوکلاکس کلان است.
خوشبختانه فیلم از ارائه تصویری آموزشی و شعارزده از نژادپرستی اجتناب میکند. کوگلر به هوش مخاطب خود اعتماد دارد و اجازه میدهد بار عاطفی داستان بهتدریج شکل بگیرد. تفاوت میان اسموک و استک از طریق نظریه رنگها نیز برجسته میشود؛ اسموک در لباسهای آبی، استک در لباسهای قرمز. اما تفاوتهایشان بدون این نشانههای بصری نیز آشکار است. استک شخصیتی لذتجو و خشن دارد و جردن با جسارتی که حضورش را در هر مکانی احساس میکنید، این نقش را جان میبخشد.
اسموک نیز در عین خشونت، لطافتی درونگرا دارد، بهویژه در رابطه با آنی (وونمی موساکو)، زنی که با او فرزندی را از دست داده است. با اینکه برادران دوقلو شخصیتهای اصلی فیلم هستند، اما در واقع این سامی است که قهرمان واقعی داستان به حساب میآید. روایت رشد شخصیتی سامی، ساختار فیلم را شکل میدهد؛ جایی که او باید میان استعداد خارقالعادهاش در موسیقی بلوز و زندگی مذهبیای که پدر واعظش (با بازی سول ویلیامز) برایش آرزو دارد، یکی را انتخاب کند.
اگر داستان فقط به سرنوشت سامی، استک و اسموک میپرداخت، گناهکاران همچنان یک حماسه میشد. اما کوگلر به این قانع نیست. فیلم پر از شخصیتهای فرعی دیگر است: پرلین (جیمی لاوسون)، خوانندهای متأهل که دل سامی را میرباید؛ دلتا اسلیم (دلروی لیندو) موسیقیدان پیانو و هارمونیکا؛ مری (هیلی استاینفلد) زنی که ترجیح میدهد وقتش را با جامعه سیاهان بگذراند و عشق پر فراز و نشیبی با استک دارد؛ و همچنین خانواده چینی گریس (لی جون لی) و بو چو (یاو) که نقش پررنگی در حمایت از کلوب موسیقی برادران ایفا میکنند. حضور این خانواده یادآور این نکته است که هرچند روح جنوب سیاه است، اما این منطقه از تنوعی پیچیده و فراموششده برخوردار است. کوگلر به مدت یک ساعت با ظرافت در زندگی این شخصیتها غرق میشود، پیش از آنکه یک خونآشام ایرلندی خبیث به نام رمیک (با بازی جک اوکانل) مسیری خونین در داستان ترسیم کند.
گناهکاران فیلمی ترسناک است که تصاویری تهدیدآمیز و در عین حال شفاف از خون و نور خورشید به نمایش میگذارد. رمیک برای فرار از شکارچیان خونآشام بومی آمریکایی، به خانوادهای وابسته به کوکلاکس کلان پناه میبرد. کوگلر در طراحی اسطورهشناسی خونآشامان به روایات کلاسیک وفادار میماند، سیر، نقره، میخ چوبی در قلب، دعوت به خانه، اما افزودههایی همچون درخشش چشمها و انتقال مهارتها از قربانی به خونآشام نیز دارد. با این حال انگیزههای رمیک سطحی و ناواضح ترسیم شدهاند، و دوربین فیلم در مواجهه با خشونت عقبنشینی میکند؛ گویی که کوگلر زمان کافی برای ثبت عمیق این لحظات ندارد.
در حالی که گناهکاران در ادای احترام به جنوب سیاه موفق است، به عنوان فیلمی ترسناک، آن قدرت کوبنده مورد انتظار را ارائه نمیدهد. با این وجود کوگلر موفق میشود با پرهیز از پیامهای صریح درباره نژادپرستی و کلیشههای رایج در موج جدید فیلمهای ترسناک سیاهپوستان، فیلمی بیافریند که بیشتر برای مخاطبان سیاه طراحی شده است.
او در فیلمنامه خود به پرسشهایی، چون تعلق خاطر بیجا به مسیحیت، تعریف مرزهای هویتی در جامعه سیاهان، پژواک اجدادی در موسیقی سیاه، یافتن عشق در دل ویرانی و وحدت انسانها میپردازد. این مضامین، داستان خونآشامی فیلم را به تجربهای سرشار از شوق، جسارت و مراقبت بدل میکنند. حتی با وجود نقصهایی همچون انسجام ضعیف داستان در نیمه دوم، گناهکاران فیلمی است که به دل مینشیند و مدتها پس از پایان در ذهن باقی میماند.
کوگلر همچنین در نمایش احساسات انسانی موفق است: بازیگران، به جز سامی جوان، همگی بزرگسالانی هستند که رد گذر زمان و شکستهای عاطفی را در خود دارند. فیلم در نهایت به اوجی شکوهمند میرسد؛ زمانی که سامی با نواختن گیتار و آواز خود موجی از رقص و شادی در کلوب شبانه به راه میاندازد. در این لحظه، طبلزنان آفریقایی، گیتاریستهای فانک و حتی عناصر هیپهاپ ظاهر میشوند تا همزمان گذشته، حال و آینده را به هم پیوند دهند. این صحنه، ترکیبی رؤیایی از لذتهای سیاهان جنوب آمریکا است.

برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0