تاریخ انتشار : سه‌شنبه 13 شهریور 1403 - 1:17
کد خبر : 8195

در رثای پیامبر رحمت (ص) و به مناسبت رحلت پیامبر اکرم

سعید نیاکوثری؛ اخرین روز‌های ماه صفر است. زمین خسته از فتنه‌ها و زمان دلگیر از مصیبت‌ها و تاریخ همچنان پس از ۱۴۰۰ سال سیاهپوش رحلت جانگداز پیامیر اسلام. عصبیت جاهلی، اما همچنان سایه به سایه تاریخ پیش آمده است گاه در دگم اندیشی خوارج، گاه در شرارت بنی امیه گویی در هر عصر و روزگاری

سعید نیاکوثری؛ اخرین روز‌های ماه صفر است. زمین خسته از فتنه‌ها و زمان دلگیر از مصیبت‌ها و تاریخ همچنان پس از ۱۴۰۰ سال سیاهپوش رحلت جانگداز پیامیر اسلام. عصبیت جاهلی، اما همچنان سایه به سایه تاریخ پیش آمده است گاه در دگم اندیشی خوارج، گاه در شرارت بنی امیه گویی در هر عصر و روزگاری نقابی به چهره زده تا به نام شریعت و دیانت عقده‌های عصبیت بگشایند و تیغ‌های خونریز بر پیکر بشریت زنند و اکنون از پس قرن‌ها معصومیت دین و مظلومیت مذهب راستین، غبار منیت از سیمای حقیقت بر گیرد و زنگار مذاهب ساختگی از آینه اسلام بزداید.

در باب حقیقت رسولان راستین قلم‌های بسیاری شرافت را پاسداشته و کتابت‌ها نموده اند. گاه به زبان حکمت، گاه به شیوه حکایت. زمانی در پرتو هنر و قرن‌ها به قلم فرهنگ.

اکنون از پس آن هزاره و چند سده‌ای که از خاموشی فروغ سیمای پیامبر می‌گذرد در عصری که زمین در التهاب فتنه‌ها خسته از جنگ‌های دینی و آزرده از غفلت‌های مذهبی، دیده به راه طلوع دوباره حقیقت دوخته و تشنه زمزمی که هاجر‌های تردید را از مروه سراب به صفای حقیقت رساند؛ و محمد (ص) پیامبری که باید از نو شناخت.

گاهی دوباره به محیط مکه بازگشت و ساعت‌هایی در سکوت حرا تنهایی به تامل نشست. باید دوباره زخم رنج‌های شیب ابوطالب را تازه کرد و راه هجرت به مدینه در پیش گرفت.

سری به احد زد و از خندق تردید‌ها گذشت. ضرار‌ها را ویران نمود و در حجه الوداعی دیگر در میانه غدیر تجدید میثاق کرد و بر سجاده‌های بندگی، آخرین نماز پیامبر را اقامه و سیره پاک آخرین فرستاده خدا را مرور کرد و از خود بپرسیم در کدام سطر از کتاب حیات طیبه رسول خدا اینچنین رفتار‌هایی که به نام او اجازت می‌گیرد و وجاهت می‌یابد؟! در کجای سیره رسول خدا، عدالت قربانی سفاهت و بیت المال بهانه ذبح حقیقت میشد؟ در کدام غزوه‌ها پیامبر شایستگان را برای تحکیم سیاست کنار گذاشت و ناشایسته‌های ناخلف بر مسند گمارد؟. در کدام سریه‌ها ابوذر‌ها را حرمت شکست تا خود وجاهت یابد؟ در کدام برگ تاریخ حیات پیامبر مخالف محارب شناخته شد و منتقد مجرم؟

آن هنگام که جمال حضرتش را با سرگین شتر آلوده کردند، جز دعای رحمت و طلب مغفرت و آرزوی هدایت برایشان چه درخواست کرد؟

مگر پیامبر نخبگان به اسارت درآمده را به تعلیم مسلمانان آزاد نکرد؟ کجای دیانت او نخبگان را از مسند استادی به زیر آوردند؟ مگر نه اینکه در شریعت او ملاک خوبی تقوا بود؟

در کدام برهه از رسالت او، امران به معروف حق جسارت داشتند و ناهیان از منکر مجوز خشونت؟

کاش پیش از آنکه تیغ زبان علیه مخالف از نیام بیرون کشیم کمی سیره رسول خدا را ورق زنیم تا دوباره به یاد آوریم که *امت رسول الله اهل ادب و فرزانگی بودند، صبر و شکیب داشتند، بخشش وایثار می‌نمودند، دلبسته مسند نبودند، تبسم بر لب داشتند. 

مسئولیت سیاسی و دینی پیامبر که مسئولیتی الهی بود توجیهی برای به شیوه امیران زیستن نبود، پیامبر با وجود مقام عصمت، اهل مشورت بود، مگر نه خندق را به پیشنهاد سلمان فارسی در مقابله با دشمن تعبیه کرد؟

آری اسلام با همان غریبی که در کوچه‌های مکه سنگ وقاحت ابوجهل‌ها می‌خورد با همان مظلومیتی که لهیب سعایت ابولهب‌ها بر صورتش نیلی شد با همان رنج‌ها که به حجه الوداع رسید و با همان معصومیتی که در ۲۸ صفر رجعت الی الله کرد اکنون پس ازقرن‌ها مظلومانه و غریبانه در کوجه‌های تاریخ دیده به راه ظهور خورشید حقیقت دارد.

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.