تاریخ انتشار : یکشنبه 14 مرداد 1403 - 8:12
کد خبر : 6873

بهار نوحیان: من خیلی احساساتی هستم!

بهار نوحیان، بازیگر مجموعه «فراری» است که این روز‌ها از شبکه یک سیما پخش می‌شود. او از جمله بازیگران بی‌حاشیه و گزیده‌کاری است که به‌دلیل چهره خاص و آرام خود معمولا نقش‌های مثبت را به او می‌سپارند، اما حضور او اکنون در سریال فراری متفاوت‌تر از سابقه پیشین بازیگری‌اش به‌ویژه در سریال‌های تلویزیونی است. به

بهار نوحیان، بازیگر مجموعه «فراری» است که این روز‌ها از شبکه یک سیما پخش می‌شود. او از جمله بازیگران بی‌حاشیه و گزیده‌کاری است که به‌دلیل چهره خاص و آرام خود معمولا نقش‌های مثبت را به او می‌سپارند، اما حضور او اکنون در سریال فراری متفاوت‌تر از سابقه پیشین بازیگری‌اش به‌ویژه در سریال‌های تلویزیونی است.

به گزارش جام جم، او نقش مادر یک نوجوان را دارد که سنگ دخترش را به سینه می‌زند و در این میان شیطنت‌های خاصی از خود نشان می‌دهد و با این که این نقش با سوابق قبلی‌اش متفاوت است، اما بازی باورپذیری ارائه داده است. با این بازیگر گپ زدیم که در ادامه می‌خوانید.

چه شد که با فراری‌ها همراه شدید؟

سابقه آشنایی و همکاری من با امیر داسارگر، کارگردان مجموعه تلویزیونی فراری به فیلم سینمایی پرواز ممنوع بازمی‌گردد که در آنجا هم پسر نوجوانی داشتم و به واسطه آن همکاری به این سریال دعوت شدم. در این مجموعه خاله نوجوان نقش اصلی هستم.

با توجه به سابقه مشابهی که اشاره کردید، نقش نرگس چه جذابیت‌ها و ویژگی‌هایی برای شما داشت؟

برخلاف اغلب نقش‌هایی که پیشتر آن‌ها را بر عهده گرفته‌ام، این نقش صد‌درصد مثبت نبوده و شیطنت‌های زنانه و کمی منفی در او دیده می‌شود. از این رو نقش برای من جذاب بود و سعی کردم این نقش را متفاوت‌تر از قبل بازی کنم. متاسفانه به‌دلیل مشغله کاری، فرصت کافی برای دیدن سریال نداشتم. به همین دلیل نمی‌دانم در بازی این نقش با آن خصایص اخلاقی، چقدر موفق بوده‌ام. با وجودی که حضور من در مجموعه فراری خیلی زیاد نیست، اما فرصتی برای من فراهم شدتانقشی متفاوت با مایه‌های طنزرا تجربه کنم و یک مادر جوان شوخ‌طبع با شیطنت‌های خاص را به نمایش درآورم؛ مادری که زبانش نیش دارد، اما در دل او چیزی نیست. هرچند گاهی نیشگونی از دور‌وبری‌های خود می‌گیرد، اما ته دلش همه را دوست دارد.

از ماحصل کار رضایت دارید؟

من از همکاری با تیم آقای زین‌العابدین و آقای داسارگر و سایر عوامل گروه بسیار خرسند هستم. رفتار محترمانه و صمیمانه گروه، باعث ایجاد احساس آرامش و امنیت در کار بود. خدا را شکر می‌کنم که فرصتی شد که بتوانم مجددا از آن‌ها تشکر کنم.

معمولا به واسطه نقش‌هایی که بازی می‌کنید، چه بازخوردی از مردم و مخاطبان می‌گیرید؟

وقتی من جایی می‌روم و با مردم برخورد می‌کنم، اغلب اظهار می‌کنند که یک بازیگر در فلان مجموعه هست که خیلی شبیه من است. من هم از آن‌ها می‌پرسم به نظرتان آن بازیگر چگونه بازیگری است و آیا از عهده ایفای نقش خود برآمده است یا خیر؟ مخاطبان بدون این‌که بدانند، من، خود آن بازیگر هستم، معمولا نظر مثبتی داشته و شکر خدا بازی من را دوست دارند. بعد از دقایقی معمولا در پایان برخورد، اعتراف می‌کنم که آن بازیگر خود من هستم.

با توجه به این‌که ما شما را معمولا در نقش‌های خوب و معصوم بیشتر دیده‌ایم، خودتان بیشتر به چه نوع نقش‌هایی گرایش دارید؟

پیش‌تر تجربه نقش منفی جدی را در فیلم سینمایی خنده‌های آتوسا به کارگردانی علیرضا فرید تجربه کرده‌ام که با بازیگرانی، چون محمدرضا فروتن، باران کوثری و امیر جدیدی همکاری داشته‌ام. البته مثبت یا منفی‌بودن نقش برای من بازیگر خیلی اولویت ندارد، آنچه مهم است عمیق‌بودن یک نقش است. نقشی که لایه‌های متفاوتی دارد، رنگ دارد، مونوتن و یکنواخت نیست و من بازیگر می‌توانم آن نقش را در خود به چالش بکشم. گاه بازی‌کردن نقش یک مادر خوب هم می‌تواند چالش‌برانگیز باشد؛ چراکه خوب‌بودن یک امری نسبی است. مثل همه آدم‌های دنیای واقعی که صرفا خوب یا بد مطلق نیستند. در این صورت همین نقش مثبت نیز دوست‌داشتنی است؛ چون هر سکانس آن متفاوت است وبازی درآن نقش، تنوع داردوبااحساسات مختلف توأم است؛ چراکه من بازیگر تمایل دارم بازی متفاوتی ارائه دهم. برخلاف تصورکه بازی‌کردن نقش‌های منفی از نقش‌های مثبت سخت‌تراست، من معتقدم رنگ‌وبویی که به نقش داده می‌شود وتغییراتی که بازیگرمی‌تواند درجزئیاتی هرچند کوچک درمورد شخصیتی که به نمایش می‌گذارد، ایجاد کند، آن نقش را سخت‌تر و در نتیجه دارای عمقی بیشتر می‌کند. در نتیجه تمایل من به بازی‌های چندلایه، بیشتر است و سعی کردم هیچ‌کدام از نقش‌هایی که ایفا کردم، تکرار نشود.

از میان کار‌های تلویزیونی که تاکنون داشته‌اید، کدام‌یک را بیشتر می‌پسندید؟

در میان برنامه‌های تلویزیونی، برنامه‌ای به نام «ناگهان حسین» به تهیه‌کنندگی سیداحمد موسوی که برای شبکه آموزش تولید شده بود، من به‌عنوان یکی از راویان، به آن برنامه دعوت شدم و واقعه کربلا را به زبان دیگر و با ادبیات خاصی روایت می‌کردیم. حس خاص برنامه و دلی‌بودن متن‌های آن بسیار مورد پسند من قرار گرفت وجزو کار‌های موردعلاقه من در تلویزیون است. «سفید، سیاه، خاکستری» که اولین کار من در تلویزیون و اولین تجربه بازیگری من برای شبکه دو سیما بود نیز جزو کار‌های مورد علاقه‌ام است. کارگردان آن زنده‌یاد سیامک شایقی بود که درسال۱۳۷۶من را در۱۸سالگی، وقتی ازبازیگری چیزی نمی‌دانستم، به آن مجموعه دعوت کرد. هر لحظه آن سریال برایم خاطره است. طوری که هنوز با یادآوری آن بغض گلویم را می‌فشارد؛ بغضی ناشی از نبود هنرمند کاربلد و انسانی درست به نام سیامک شایقی که آرتیستی به تمام معنا بود و من بسیار از او آموختم. آنجا اولین‌بار بود که خود را در قامت بازیگر در قاب دیدم و بسیار تجربه و درس آموختم، هنوز بعد از سال‌هایی که در بازیگری سپری کردم، گاهی که یاد آن روز‌ها می‌افتم که برای اولین‌بار جلوی دوربین رفتم، هیجان‌زده می‌شوم.

یکی ازخاطره‌انگیزترین آثار شما سفید، سیاه، خاکستری است که به‌نوعی اولین تجربه تلویزیون‌تان به حساب می‌آید. مسیر همکاری با تلویزیون را چگونه طی کردید؟

چند عامل درآشنایی من باعوامل این مجموعه و زنده‌یاد سیامک شایقی دخیل بود؛ اول این‌که ما خانه مان را برای رهن و اجاره گذاشته بودیم و عوامل سریال قرار بود از خانه ما به‌عنوان لوکیشن کار بازدید کنند. دوم این‌که فیلمبردار کار آقای فرهاد ثریا همسایه ما بود و به گروه گفته بود که خانه ما در همسایگی اوست. عوامل بعد از این‌که برای بازدید آمدند، خانه را نپسندیدند، ولی از من برای حضور در آن مجموعه دعوت کردند. خدا را همیشه شکر می‌کنم که خانواده‌ام همیشه در این مسیر همراه و حامی من بوده‌اند و از دعوت من برای آن کار استقبال کردند. به‌نوعی این تقدیر من بود که اینچنین در جریان حرفه بازیگری قرار بگیرم و در دانشگاه تئاتر بخوانم؛ چه‌بسا اگر آن اتفاق و آن برخورد در آن روز رخ نمی‌داد، من در رشته دیگری تحصیل می‌کردم و شغل دیگری برمی‌گزیدم؛ چراکه در دبیرستان رشته تجربی خوانده‌ام وهنوز نمی‌دانم که آیا این تقدیر موجب خوشبختی من شده است یا نه. چون گاهی موسیقی یا نقاشی هم برایم اهمیت پیدا می‌کند، چراکه هدف من ازنوجوانی تاکنون دیده‌شدن نبود. هدفم، انجام‌دادن کاری هنری است که برایم لذت‌بخش باشد. اکنون بازیگری برای من همه‌چیز است. بازیگری برای من لذت‌بردن از کشف احساسات درونی آدم‌هایی است که هیچ‌گاه شاید در تمام طول زندگی نتوانیم تجربه آن‌ها را زیست کنیم.

فکر می‌کنید به‌نوعی این راهی است برای شناخت بهتر از خود؟ آیا در مورد بازی خود و مسیری که پیش می‌روید، نگرانید؟

من سال‌هاست که دراین مسیر قدم گذاشتم وسعی کردم بهترین خودم باشم. بازیگری نه‌تن‌ها برای من، برای خیلی‌های دیگر از همکارانم مسیری روشن ندارد، زیرا بازیگر می‌تواند درسال‌هایی پرکار باشدودرسال‌هایی کار‌های کمی داشته باشد. به همین دلیل هیچ‌وقت دست ازتلاش برنداشتم وحتی بعد از۳۰سال تجربه همچنان برای هرنقشی سخت کار می‌کنم وحتی اگر نیازباشد تست بازیگری هم می‌دهم. نمی‌دانم گله کنم یا خوشحال باشم، اما همیشه سعی کردم به خاطر توانمندی خودم برای کاری انتخاب شوم، نه به سفارش کسی.

چرا الان این‌گونه نیست و خیلی از بازیگران نوپا حاضر نیستند چنین سختی‌هایی را تحمل کنند؟

چون من و امثال من با سختی و مشقت به جایگاه کنونی خود رسیده‌ایم، ولی شاید بقیه به‌راحتی این مسیر را طی کرده‌اند و مثلا با یک معرفی و یک معرف، نقش خوب و خاصی می‌گیرند. چون من برای کارم زحمت کشیده‌ام و به‌سختی آن را به دست آورده‌ام، حفظ این جایگاه و این حرفه برایم ارزشمند است؛ چراکه برای جایگاهی که الان دارم و در آن ایستاده‌ام عمرم را گذاشته و مشقت کشیده‌ام و حاضر نیستم به‌راحتی چیزی راکه سال‌هاساخته‌ام، ازبین ببرم. من دراین ۴۷سال زندگی از وقتی که در۱۸سالگی وارد فضای بازیگری شدم، مسیر دیگری را تجربه نکرده و همه ۳۰ سال تجربه را صرف بازیگری کردم.

با توجه به این‌که در دانشگاه تئاتر خوانده‌اید، آن فضاراچطورمی‌بینید وبه گسترش فعالیت خود مثلا درزمینه تولید یا کارگردانی فکر کرده‌اید؟

تئاتر همیشه خانه اول من است و دلم برایش تنگ می‌شود. کسانی که یک بار آن را تجربه کرده باشند، بعید است این نقطه اتصال را به‌راحتی فراموش کنند. برای من نیز همین‌طور است، اما هرازگاهی دلم می‌گیرد، در سینما به واسطه این‌که بحث فروش مطرح است تا هزینه‌های قابل توجهی که برای یک فیلم می‌شود، بازگردد، گاهی نیاز است تا از یک استار یا چهره زیبارو استفاده شود، اما وقتی این تصمیم را برای تئاتر هم می‌بینم کمی نگران و ناراحت می‌شوم. برای خود من پیش آمده که دو ماه نقشی را هر روز تمرین کرده‌ام، ولی دو یا سه هفته قبل از اجرا به‌راحتی حذف شده‌ام و آن نقش را به یک چهره نوظهور که مدتی است مورد توجه قرار گرفته، داده‌اند و بدون این‌که در قبال این جابه‌جایی احساس مسئولیت کنند، به‌راحتی از آن عبور می‌کنند. این اتفاق بار‌ها برای من رخ داده است. البته هیچ ایرادی به بازیگری که جایگزین من می‌شود، وارد نیست؛ چراکه او هم حق دارد مسیر خود را طی کند. ایراد و اشکال به نگاهی وارد است که بدون دلیل و منطق درست، این جایگزینی را انجام می‌دهد. امیدوارم هر کس بر اساس توانمندی‌اش سنجیده شود.

مبنا چیست و چگونه این وضعیت بهتر می‌شود؟

بازیگران و کارگردانان باید مبنایشان اصل هنر بازیگری باشد. معیار و مقیاس هنر باشد و کیفیت یک کار هنری در اولویت باشد. این‌گونه افرادی در این حرفه بالا خواهند آمد که کیفیت بازی آن‌ها بالاتر است و کسی که کیفیت بازی پایین‌تری دارد، تلاش می‌کند با بالا بردن مهارت و توانمندی بازیگری، به این کیفیت دست یابد. معیار و مقیاس باید توانایی انجام‌دادن و رسیدن به یک اثر هنری باشد، صرف فروش و درآمدزایی در یک فیلم، سریال یا تئاتر هدف نباشد.

تاکنون وارد فضای آموزش و تدریس این رشته شده‌اید؟

پیشنهاد‌هایی داشته‌ام، اما به‌دلیل مشغله‌های زندگی و کاری فرصت کافی برای آن پیدا نکرده‌ام. به‌شخصه این مسیر را هم دوست دارم و از این‌که بتوانم تجربه‌هایم را در اختیار هنرمندان تازه‌وارد بگذارم، خیلی خوشحال می‌شوم؛ امیدوارم روزی بتوانم وارد این فضا هم بشوم.

از نحوه ارتباط‌گیری با نوجوانان سریال فراری توضیح دهید که بازی با افراد کم‌سن و تازه‌کار چگونه بود؟

بچه‌های این مجموعه نوجوانان نازنینی بودند که طی تست‌های طولانی‌مدت توسط آقای تقی‌پور برگزیده شدند. اکثر آن‌ها دوره دیده بودند و بازیگر صفر نبودند، ضمن این‌که آقای داسارگر و آقای‌تقی پور قبلا کلی با آن‌ها تمرین کرده بودند و نوجوانان سریال به نقش خود اشراف داشتند؛ در نتیجه سایر بازیگران باسابقه در ارتباط‌گیری با آن‌ها مشکلی نداشتند.

آرزوی شما در حیطه شغلی خود و در امر بازیگری چیست؟

من آرزو دارم بتوانم همیشه بهترین خودم باشم و نقش‌هایی ماندگار بازی کنم که در یاد و خاطره مخاطب بماند.

خودتان فردی احساساتی هستید و این احساساتی‌بودن چقدر در ایفای نقش تاثیر می‌گذارد؟

احساساتی‌بودن من باعث شده عمق بهتری از نقش رادرک ودرزمان اجرا آن رابه میزان درست و به‌اندازه به نمایش درآورم. بازیگر باید بتواند لحظات مختلف را درک کند و آن را از درون دیالوگ‌ها بیرون بکشد و بک‌گراند حسی هر جمله را در نظر بگیرد. او باید بتواند درلحظه یک جمله را خوشحال بیان کند و بلافاصله جمله بعدی را اندوهگین و ناراحت. باید بتوان حس پشت جملات را باور و بازی کرد.

تاکنون به این‌که تست گریم فانتزی یا وحشتناک بزنید، فکر کرده‌اید؟

چند تن از گریمور‌ها این پیشنهاد را داده‌اند، ولی به‌جز گریم خاص خنده‌های آتوسا که چهره من در آنجا شیطنت اغراق‌شده و خاصی دارد، هنوز چنین چهره‌ای را تست نکرده‌ام.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.